به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه.

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه....
ما را در سایت به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2chaghorpaghor3 بازدید : 44 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 17:22

ماه جدید داره شروع میشه و واقعا هزاران کار در پیش رو، کمی ترسناکه. خیلی این روزها به این فکر میکنم که سربار مالی علی شدم و کاش هیچوقت نمیومدم خونه‌اش زندگی کنم. دغدغه‌های مالیم واقعا کمتر شده چون اجاره خونه نمیدم و نصف مبلغ اون رو همینجوری میدم به علی ولی شاید یکم عزت نفس‌ام رو قربانی کردم این وسط. دوییدن اینجا خیلی حال میده. چند بار چت رفتم دوییدم. علی بهم تیکه میندازه سر وید. باید بگم ما واقعا بهتره در مورد این چیزها اصلا بحث نکنیم.   به مدت هست با مامانم ویدیوکال نکردم. احساس میکنم ارتباطم با دنیای واقعی قطع شده. واقعا حس میکنم فقط با اون ارتباط واقعی دارم. خیلی احساس بدی دارم. احساس میکنم که ۳ ماه هست که هیچکاری نکردم. فقط روزمرگی بیخود. و اینکه احساسم به علی داره زیادتر میشه و هی من میگم نکنه دیگه از من خوشش نیاد. نکنه دیگه دوسم نداشته باشه. وای من خیلی دارم حرف میزنم جلوش، بگذار کمتر حرف بزنم. وای حالا که کمتر حرف میزنم، نکنه زیادی خسته‌کننده بشم حالا؟ باورم نمیشه که اینقدر راحت بعد از اون همه تجربه و سن بالا، باز هم ممکنه یکدفعه این حالتهای دیوانگی بهم دست بده. حالا اول سال خودمون و ماه اول خودشونه. باز برای من فاز «یه شنبه جدید، یک آدم جدید» دارم. الان سر کار اون دختر فلسطینیه، یه ویدیو گذاشته که فلان دستگاه، فلان چیزش شکسته، من اینجا استرس گرفتم که وای نکنه من؟ در صورتیکه من اصلا تو اون اتاق کار نمیکنم و از آخرین روز کاریم تقریبا یک هفته میگذره. یعنی استرس و اضطراب بیخود. نمیدونم چرا دچار تروما میشم. یا یه مسیج میاد تو اون گروهه، من استرس شدید میگیرم که وای نکنه کار منه؟ نکنه حالا منو بندازن بیرون؟ واقعا بیخود. بیخود. بیخود. Adbl به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه....
ما را در سایت به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2chaghorpaghor3 بازدید : 243 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 17:22

+ موقع خرید پکیج درس خوندنه، اینترنت وایساد. من دیدم خریداری نشده، دوباره تلاش کردم، نگو شده بوده و دو بار از حسابم کم شده. اینقدر از دست حماقت و ماچالیهای پی در دی مالیم عصبانیم که الان سردرد گرفتم. + درست شد. پول پکیج دومی رو پس دادن. به چه ارومی و راحتی. یه ایمیل زدم و توضیح دادم. همون روز بررسی کردن و پولم رو پس دادن. فک کنم ایران بودم، باید فاتحه پول رو میخوندم. + ادمها'>ادمهایی که انگار خیلی قبلتر از ایران اومدن بیرون، انگار بهترن. من خودم تازه اومدم ولی تو این جدیدهامون واقعا تو میتونی مشکلات روانی و خوددرگیری زیاد ببینی. مسیج میدی، جواب نمیدن. یه چیزی میدونن، ازت قایم میکنن. یه حالت بخل و حماقت. نمیدونم شاید من نباید خودم رو درگیر این چیزها و ادمها کنم. نمیدونم چرا گاهی خیلی روشون حساب باز میکنم و بعد خیلی زیاد، ناامید میشم. دست خودم نیست واقعا. حتی اواخر تو ایران دست رو هر ادمی میگذاشتی، فقط گوه. به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه....
ما را در سایت به هر حال میتونه نکته مثبتی باشه. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2chaghorpaghor3 بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 17:22